۱۳۸۹ آذر ۲, سه‌شنبه

زندگي واقعي در شكم كوسه ها آغاز ميشود.......

دختر كوچولوی صاحبخانه از آقاي " كي" پرسيد:
>>
>>
>>اگر كوسه ها آدم بودند، با ماهي هاي كوچولو مهربانتر ميشدند؟
>> آقای كي گفت : البته ! اگر كوسه ها آدم بودند،
>> توی دريا براي ماهيها جعبه های محكمي ميساختند،
>> همه جور خوراكي توی آن ميگذاشتند،
>> مواظب بودند كه هميشه پر آب باشد.
>> هوای بهداشت ماهی های كوچولو را هم داشتند.
>> برای آنكه هيچوقت دل ماهي كوچولو نگيرد،
>> گاهگاه مهماني های بزرگ بر پا ميكردند،
>> چون كهگوشت ماهي شاد از ماهي دلگير لذيذتر است !
>> برای ماهی ها مدرسه ميساختند
>> وبه آنها ياد ميدادند
>> كه چه جوری به طرف دهان كوسه شنا كنند
>> درس اصلي ماهيها اخلاق بود
>> به آنها مي قبولاندند
>> كه زيبا ترين و باشكوه ترين كار برای يك ماهي اين است
>> كه خودش را در نهايت خوشوقتي تقديم يك كوسه كند
>> به ماهی كوچولو ياد ميدادند كه چطور به كوسه ها معتقد باشند
>> و چه جوری خود را برای يك آينده زيبا مهيا كنند
>> آينده يی كه فقط از راه اطاعت به دست ميآييد
>> اگر كوسه ها ادم بودند،
>> در قلمروشان البته هنر هم وجود داشت:
>> از دندان كوسه تصاوير زيبا و رنگارنگي مي كشيدند،
>> ته دريا نمايشنامه به روی صحنه ميآوردند كه در آن ماهي كوچولو های قهرمان
>> شاد و شنگول به دهان كوسه ها شيرجه ميرفتند.
>> همراه نمايش، آهنگهاي محسور كننده يی هم مينواختند كه بي اختيار
>> ماهيهای كوچولو را به طرف دهان كوسه ها ميكشاند.
>> در آنجا بي ترديدمذهبی هم وجود داشت
>> كه به ماهيها می آموخت
>> "زندگي واقعي در شكم كوسه ها آغاز ميشود"
>>  برتولت برشت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر