۱۳۹۰ شهریور ۸, سه‌شنبه

فطریه ندهید

فطریه ندهید ، چنانچه می دهید خودتان به فقرا،ایتام و... بدهید نه اینکه در صندوق هایی پول بریزید که نمی دانید
تفنگ می شود در دست سربازان اسد یا سکه می شود برای برادران قاچاقچی
یا چماق (بخوانید باتوم) میشود در دست و ساندیس در شکم برادر بسیجی
یا برنامه مبتذل تلویزیون
یا شکم گنده و بوی گند بازجو
یا خرج پدال تکبیر و هاله نور آقا
یا خرج تفکیک جنسیتی
یا حقوق اضافه کار برادر نیروی انتظامی مفت خور

عید فطر بر روزه داران ای که ذهنشان هم مانند دلشان پاک است مبارک باد

۱۳۹۰ مرداد ۲۴, دوشنبه

بعد میگن مردم چرا تجاوز زیاد شده این عکس با کامنت های زیرشو معلوم میشه چه ملتی هستیم....

بعد میگن مردم چرا تجاوز زیاد شده این عکس با کامنت های زیرشو معلوم میشه چه ملتی هستیم....

این پول ها كجاست؟





http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1349850
خوب ! خبر را كه دیدید. خیلی شفاف اعلام شده ایران سالانه 217 میلیارد دلار از فروش نفت و گاز (معادن ، پتروشیمی ، مالیات و ... رو حساب نكردیم) پول می گیرد
217 میلیارد دلار =238700 هزار میلیارد تومان ....  یعنی روزانه حدودا 650 میلیارد تومان (دلار به قیمت 1100 تومان)
یعنی با درآمد یك روز نفت و گاز كشور می توان بدون وام و منت كل مسكن مهر یعنی 31000 واحد 75 متری را از ابتدا با قیمت هر متر مربع 300000 تومان ساخت و تمام كرد و به رایگان به مردم داد!
یعنی با در آمد پنج روز ( صبح شنبه تا پایان چهار شنبه ) می توان یارانه نقدی كل كسانی كه ثبت نام كرده اند یعنی 72 میلیون و پانصد هزار نفر را واریز كرد
یعنی اینكه با درآمد یك روز و نیم كشور می توان ورزشگاهی ساخت كه لیاقت برگزاری المپیك لندن را داشته باشد
یعنی با در آمد یك روز می توان دو نیروگاه 450 تا 500 مگا واتی ساخت یعنی برابر بانیروگاه اتمی بوشهر كه قرار است 1100 مگا وات نیرو تولید كند
یعنی با در آمد یك هفته مملكت می توان 104 هواپیمای ایرباس A320 نو خرید
با در آمد بیست روز كشور می توان 743150 تویوتا كرولا 2011 خرید و هرچی ماشین داغونه از سطح كشور جمع كرد وسرانه مصرف بنزین رو به 5-6 لیتر در 100 كیلومتر رسوند
پس با حدود یكماه درآمد نفت و گاز میتوان نصف مشكلات سی ساله مملكت رو حل كرد... ببین با 12 ماه چه كارهایی میشه كرد!
جدا" این پول ها كجاست؟

۱۳۹۰ مرداد ۲۰, پنجشنبه

مسی و فرنود

وداع باشکوه دکتر احمد زیدآبادی با پسر

لبخند مرگ آنان است! آنان که تو را به گمان خامشان به بند کشیده اند! لبخند تو نهایت آزادی است. تویی که آزادی! آزاده ای! لحظه پر از شکوه لبخند تو ماندنی است و بند و دیوار فرو ریختنی! چه مایوسانه تو را به زنجیر می کشند رفیق! شرف اهل قلم! آزاد! آزاده! من این تصویر را به دیوار سینه ام قاب کرده ام که بدانم هستی تا لبخند باشکوهت هست! بخند برادر که خنده ات شکوه آزادی است! و صلابت آزادگی! بخند ای شرف اهل قلم!

۱۳۹۰ مرداد ۴, سه‌شنبه

سازمان خصوصی سازی

سازمان خصوصی سازی سهام پرسپولیس رو  3  میلیارد گرونتر از استقلال سوراخ اعلام کرد . هرچند اختلاف بیشتر از این حرفهاست ولی خوب واسه شروع بد نیست

۱۳۹۰ تیر ۳۱, جمعه

واحد جدید پولی :دسته خر !

اسم این واحد پول جدید رو هم بذارید "دسته خر" ملّت بدونن چی داره میره تو جیبشون
پهن هم بد نیست
البته دوستی گفت :
چون پول ما اندازه پهن هم نیس پهن رو بریزی پای درخت سبز میشه
اگه ما این همه پول که ریختیم پای درختای مملکت که سبز بشه
همون قدر پهن پای چنار ریخته بودیم تاحالا آناناس می‌داد
دسته خر تصویب شد
اونوقت بری پفک بخری بقاله بپرسی چقد میشه چی جواب بده ؟؟؟؟
اون پول اگه بتونی باش پفک بخری چون یارانه ش رو بردارن دیگه پفکم نمیتونی بخری
وقتی بگی چه قد میشه طرف با افتخار میگه
نیم دسته خرک
چون یه دسته خر واحد بزرگیه

۱۳۹۰ تیر ۳۰, پنجشنبه

پارک لاله کاج های بالا

لاله کاج های بالا
تهران بزرگ است بیشتر از آن چیزی که نقشه ها نشان می دهد تودرتو ، اگر بری توی عمق تهران از خانه های 2000 متری تا 30 متری یا شارد هم کمتر پیدا می کنی از هر جور آدمی که بگی در تهران هست ،که همه اشتباها هرکس که در تهران راه می رود فکر می کنند تهرانی است ،در صورتی که آمار بالایی از تهرانی ها از شهرستان های اطراف و حتی دور به این شهر بی در و پیکر آمده اند شهری که نه صحاب دارد نه امنیت نه مهربانی.....
هدفم از این نوشته فقط (افسوس) معرفی نقطه ای از تهران بود که بچه های دانشگاه تهران ساکنین بلوار کشاورز کارگر فاطمی و یا حتی دورتر حداقل یک بار به آنجا رفته اند اما کمتر کسی مدت طولانی چون من پا به این مکان کذاشته و همه آنرا بلد است ،اتفاقاتی که می اوفتد می بیند
اما کسی که با آن آشناست حکومت است مادران پارک لاله،روسری سپیدان، بچه های تئاتر،و البته ورزشکارانی هست که اطراف پارک را گرفته اند،
من بالغ بر 4 سال است که به پارک لاله می روم درس می خوانم پارک برای من به عنوان کتابخانه ای بزرگ است نیمی از درس های لیسانس را با خواندن بر روی صندلی های پارک پاس کرده ام
نکته مهمی که من سالهاست با آن روبرو هستم و می بینم متاسفانه پسران و دخترانی می باشد که پارک محل مصرف مواد آنها می باشد این کار در سال های گذشته به این شدت رواج نداشت شاید از هر 10 نیمکت 2 نیمکت این افراد بودند اما الان متاسفانه از هر 10 نیمکت 6 7 تا ی آنها را جوانانی پر کرده اند که هر روز آنجا هستند و انواع مواد مخدر را به راحتی مصرف می کنند
از حشیش و شیشه و کراک گرفته تا تزریق و ......(همین قدر بیشتر بلد نیستم اما کارها و مصرف های دیگری هم دیده ام)
اما نکته ی جالب اینجاست که در پارک بالای حوض (تلویزیون) یک ایستگاه پلیس و جنب آتش نشانی نیز یک پاسگاه کامل مستقر است،3 موتورشوار دو ترک همواره در حال گشت زنی می باشند و انواع لباس شخصی نیز در پارک مشاهده می شود از تریپ گدا گرفته تا کت و شلواری و حرومزاده ترین آنها یک فرد درشت اندام که سر تاسی دارد و بارها برخورد او را با جوانانی که نشسته و ورق بازی می کردند دیده ام،
اما نکته ای جالب:
پلیس همه این افراد را می شناسد و کاری ندارد اما شما اگر با نامزدتان یک طرف نیمکت بشینید مسلما باید زحمت نشان دادن کارت شناسایی یا تماس بامنزل را به جان بخرید معنی این حرف ها یعنی حکومت می خواهد جوانان معتاد و عملی و بدبخت باشند
به شما پیشنهاد می کنم سری به پارک بزنید از ساعت 11 12 تا 8 9 شب 3 تا جنگل کاج دارد از درب بلوار که وارد شوید در مسیر حوض(قبل حوض یک جنگل سمت چپ شماست) پس از رد کردن آن و ادامه مسیر روبروی سرویس بهداشتی دست راست شما یک جنگل است که قسمت پایین آن دکه پلیس است باز که ادامه دهید پس از زمین بازی به جنگل بزرگ تری روبروی سن تئاتر به نام جنگل بالا می رسید چنانچه ساعاتی در آنجا سپری کنید خواهید دید این صحنه ها را.

حرفم همین بود این جوانان سرمایه های این مملکت هستند
مملکتی که دارایی هایش به دست چپاولگران به فنا می رود هر روز
وحکومت نیز می خواهد جوانان مردم به همچین روزی بیفتند که مخالفی نداشته باشد
 مرگ بر حکومتی که با جوانان خویش چنین می کند خوانواده هارا نابود می کند ننگ بر پلیسی که ازین صحنه ها می گذرد و به دختر های مردم گیر می دهد        
برای اینکه دقیقا نشان دهم کدام نقطه پارک را می گوییم، عکس زیر را مشاهده کنید        

۱۳۹۰ تیر ۱۵, چهارشنبه

نامه ی سرگشاده پیمان معادی

نامه ی سرگشاده پیمان معادی (بازیگر فیلم هایي چون جدایي نادر از سیمین، درباره الی... و ...) در مورد وضع امروز سینما ی ما


اینجا هرچه شود ..... هر چه باشد ....هنوز ایران است
سلام کردن گاه رسمیتی میدهد که نمیشود از دل حرف زد .

بگذارید آخرین ردیف سینما نشسته باشم و خیره به نقش آرایی شما روی پرده هایی که روزگاری نه چندان دور پاره اش میکردید حرف بزنم .

ما نه گوسفندیم و نه خود را به خریت زده ایم.

تنها تفاوتمان اینست که بلندگو ها را به شما داده اند و تماشاچیگری را به ما پیش فروش کرده اند . شما میتازید و گرد و خاک میکنید ...

ما چشمهایمان از غبار ِشما و اشک هایمان گِل میشود اما چیزی نمی توانیم بگوییم . نه اینکه آزادی بیان نداریم .... چرا داریم ، مشکل اینجاست که آزادی پس از بیان نداریم !

روی سخنم با شماست که گیشه ها را در دست گرفته اید و آنقدر عوامل پشت صحنه دارید که سالی یک فیلم را ساخته تدوین و میکس کنید تا عید ها کنار سفره هفت سین برای فرزندانتان از خستگی های یکسال زحمت بگویید و آنها به شما

افتخار کنند که چه مردانه دم از حقیقت میزنید .

دلم از روزگاری میگیرد که " آدم برفی" ، جرم بود .

" مارمولک" به زیر پا ها خزید ، گربه های اشرافی ایرانی در زیرزمین ها بایگانی شد ." دایره" را دو سال دور زدید و دم از سینمای خلاق زدید.

ناصر تقوایی این روز ها خاک میخورد... مخملباف پای ماندن نداشت ...

بهرام بیضایی با تمام دنیا قهر است.

مسعودکیمیایی هنوز خواب اسطوره هایش را میبیند ...

پرویز فنی زاده که در خاک باشد ، بهروز وثوق که ممنوعه و فاطمه معتمد آریا مفقود الاثر ..

باید پرچمدار سینمای ما حامد کمیلی شود ...

باید مسعود ده نمکی اپرای مجلل در گیشه ها به راه بیندازد...

باید فریدون جیرانی یک هفته شب نخوابی بکشد تا برنامه ترور شخصیت بازیگر های ما را بکشد .

بگذار این فریاد نصفه ای باشد که از گلوی یک نسل بیرون پریده است .

نسل ما را ببخشید ... ما خواستیم نفهم بمانیم ... نشد ... به خدا نشد ...

وقتی "داش آکل" به غیرتمان زد ...

وقتی "قیصر" به پاشنه های خوابیده ی ما خندید ...

وقتی "مسافران" را نفس کشیدیم ..

وقتی "هامون" را به جان نا خود آگاهمان انداختند...

دست ما که نبود . ما "گاو ِ " مهرجویی را دیده ایم که گاو نمانیم....


ندانستیم از" باشو" هم غریبه ای کوچکتر میشویم.


ما را ببخشید که طعم سینمای خوب را چشیده ایم ....

ما را ببخشید اگر دستهای لرزان اکبر عبدی در "مادر" از یادمان نرفت ...

اگر کمر خمیده معتمد آریای "گیلانه" را تا خوردیم ..

اگر با حاج کاظم " آژانس شیشه ای" ، عذاب وجدان گرفته ایم ...

اگر در" مهاجر" ، جبهه هایمان را دید زده ایم .اگر طعم ناب گیلاس را چشیده ایم .

اگر پای " بایسیکلران" ، خوابمان گرفت و به خود فحش دادیم.

اگر فریماه فرجامی را خندیدید و ما خاطراتمان آتشمان زد ....

شما اهل به خود آمدن نیستید ، نبودید ... اما بدانید سکوت ما از سر بی کسییست ...

مارا در این بی کسی گِل گرفته اید و دل این نسل برای " ناخدا خورشید" ها تنگ است ...

ما خون دل میخوریم و بزرگان این سینما سکوت میکنند ....

شما هم میتازید ....

آقای اخراجیها

آقای پایان نامه

آقای ضد سینما

اینجا هرچه شود ..... هر چه باشد ....هنوز ایران است

کاش این نسل آنقدر غیرت داشته باشد تا گوش همیشه طلبکار شما را ، به این نوشته برساند ...



پيمان معادی
See More
By: ‎892

۱۳۹۰ تیر ۸, چهارشنبه

بعد از سخنان فرماندار اصفهان مبنی بر طبیعی بودن تجاوزاتِ اخیر .

تورهای جدید اصفهان برگزار میگردد :
1:بازدید از 33 پل و تجاوز 33 نفره زیر پل
2:تجاوز در منارجنبان در هنگام جنباندنِ منار
3:تجاوز 20 نفره در پای هر ستونِ کاخ 40 ستون ،با انعکاس در آب که به صورت کاملا رویایی 40 نفره میتوان تلقی کرد
4:تجاوز گروهی در میدانِ نقش جهان با مشاهده مناظر زیبای مسجد امام
و بسیاری برنامه های متنوع دیگر همراه با تجاوز رایگان...

۱۳۹۰ تیر ۵, یکشنبه

پيمانكار آمريكايي، مكزيكي و ايراني!!!!

تعمير و نگهداري از كاخ سفيد بصورت يك مناقصه مطرح شد.
يك پيمانكار آمريكايي، يك مكزيكي و يك ايراني در اين مناقصه شركت كردند.
پيمانكار آمريكايي پس از بازديد محل و بررسي هزينه ها مبلغ پيشنهادي خود را 900 دلار اعلام كرد.
مسؤل كاخ سفيد دليل قيمت گذاري اش را پرسيد و وي در پاسخ گفت:
400 دلار بابت تهيه مواد اوليه + 400 دلار بابت هزينه هاي كارگران و... + 100 دلار استفاده بنده.
..
پيمانكار مكزيكي هم پس از بازديد محل و بررسي هزينه ها مبلغ پيشنهادي خود را 700 دلار اعلام كرد.
300 دلار بابت تهيه مواد اوليه + 300 دلار بابت هزينه هاي كارگران و... + 100 دلار استفاده بنده.
..
..
..
..
..
اما نوبت به پيمانكار ايراني كه رسيد بدون محاسبه و بازديد از محل به سمت مسؤل كاح سفيد رفت و در گوشش گفت: قيمت پيشنهادي من 2700 دلار است!!!
مسؤل كاخ سفيد با عصبانيت گفت: تو ديوانه شدي، چرا 2700 دلار؟!!!!!
پيمانكار ايراني در كمال خونسردي در گوشش گفت:
..
آرام باش...
1000 دلار براي تو...... و1000 براي من ....... و انجام كار هم با پيمانكار مكزيكي. و پيمانكار ايراني در مناقصه پيروز شد!!!!:

۱۳۹۰ خرداد ۳۱, سه‌شنبه

ازدواج موقت ، حضوری و تلفنی ،مرکز امام علی !


بنام مردی که ملتی او را با نام کوچک صدا می زنند.

اول به سراغ کمونیست ها رفتند، من اعتراضی نکردم - چون کمونیست نبودم. سپس به سراغ سوسیالیست ها رفتند، من اعتراضی نکردم - چون سوسیالیست نبودم. به سراغ سندیکاها رفتند، من اعتراضی نکردم - چون سندیکالیست نبودم. به سراغ یهودی ها رفتند، من اعتراضی نکردم - چون یهودی هم نبودم. در آخر به سراغ من آمدند - اما دیگر کسی باقی نمانده بود که بخاطر من اعتراضی بکند
(برلوت برشت)
برگرفته شده از وبلاگ :
http://bakhtaremrooz.wordpress.com

۱۳۹۰ خرداد ۳۰, دوشنبه

دیگه قضیه فرار مغزا نیست، موندن اسگلاست


آلودگی هوا و گرت‌وخاک کم بود، اشعه ماوراءبنفش و خطر تجاوز دسته‌جمعی هم اضافه شد!
راس میگن: دیگه قضیه فرار مغزا نیست، موندن اسگلاست

۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه

آیا شیطان وجود دارد؟


آيا شيطان وجود دارد؟ آيا خدا شيطان را خلق کرد؟
استاد دانشگاه با اين سوال‌ها شاگردانش را به چالش ذهني کشاند. آيا خدا هر چيزي که وجود دارد را خلق کرد؟
شاگردي با قاطعيت پاسخ داد: بله او خلق کرد
استاد پرسيد: آيا خدا همه چيز را خلق کرد؟
شاگرد پاسخ داد: بله آقا
استاد گفت: اگر خدا همه چيز را خلق کرد، پس او شيطان را نيز خلق کرد. چون شيطان نيز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمايانگر ماست، خدا نيز شيطان است
شاگرد آرام نشست و پاسخي نداد. استاد با رضايت از خودش خيال کرد بار ديگر توانست ثابت کند که عقيده به مذهب افسانه و خرافه‌اي بيش نيست.
شاگرد ديگري دستش را بلند کرد و گفت: استاد مي‌توانم از شما سوالي بپرسم؟
استاد پاسخ داد: البته
شاگرد ايستاد و پرسيد: استاد، سرما وجود دارد؟
استاد پاسخ داد: اين چه سوالي است البته که وجود دارد. آيا تا کنون حسش نکرده‌اي؟
شاگردان به سوال مرد جوان خنديدند.
مرد جوان گفت: در واقع آقا، سرما وجود ندارد. مطابق قانون فيزيک چيزي که ما از آن به سرما ياد مي‌کنيم در حقيقت نبودن گرماست. هر موجود يا شي را مي‌توان مطالعه و آزمايش کرد. وقتي که انرژي داشته باشد يا آن را انتقال دهد و گرما چيزي است که باعث مي‌شود بدن يا هر شي انرژي را انتقال دهد يا آن را دارا باشد. صفر مطلق نبود کامل گرماست. تمام مواد در اين درجه بدون حيات و بازده مي‌شوند. سرما وجود ندارد. اين کلمه را بشر براي اين که از نبودن گرما توصيفي داشته باشد خلق کرد.
شاگرد ادامه داد: استاد تاريکي وجود دارد؟
استاد پاسخ داد: البته که وجود دارد.
شاگرد گفت: دوباره اشتباه کرديد آقا! تاريک هم وجود ندارد. تاريکي در حقيقت نبودن نور است. نور چيزي است که مي‌توان آن را مطالعه و آزمايش کرد. اما تاريکي را نمي‌توان. در واقع با استفاده از قانون نيوتن ميتوان نور را به رنگ‌هاي مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما شما نمي‌توانيد تاريکي را اندازه بگيريد. يک پرتو بسيار کوچک نور دنيايي از تاريکي را مي‌شکند و آن را روشن مي‌سازد. شما چطور مي‌توانيد تعيين کنيد که يک فضاي به خصوص چه ميزان تاريکي دارد؟ تنها کاري که مي‌کنيد اين است که ميزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگيريد. درست است؟ تاريکي واژه‌اي است که بشر براي توصيف زماني که نور وجود ندارد بکار ببرد.
در آخر مرد جوان از استاد پرسيد: آقا، شيطان وجود دارد؟
زياد مطمئن نبود. استاد پاسخ داد: البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز مي‌بينيم. او هر روز در مثال‌هايي از رفتارهاي غير انساني بشر به همنوع خود ديده مي‌شود. او در جنايت‌ها و خشونت‌هاي بي‌شماري که در سراسر دنيا اتفاق مي‌افتد وجود دارد. اين‌ها نمايانگر هيچ چيزي به جز شيطان نيست.
و آن شاگرد پاسخ داد: شيطان وجود ندارد آقا. يا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شيطان را به سادگي مي‌توان نبود خدا دانست. درست مثل تاريکي و سرما. کلمه‌اي که بشر خلق کرد تا توصيفي از نبود خدا داشته باشد. خدا شيطان را خلق نکرد. شيطان نتيجه آن چيزي است که وقتي بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبيند. مثل سرما که وقتي اثري از گرما نيست خود به خود مي‌آيد و تاريک که در نبود نور مي‌آيد.

کمپین «هر ایرانی یک صدا» در حمایت از اعتصاب دوازده زندانی سیاسی


کمپین هر ایرانی یک صدا در حمایت از اعتصاب غذای ۱۲ زندانی سیاسی آغاز به کار کرد.
به گزارش کلمه، این کمپین در اطلاعیه آغاز به کار خود اعلام کرد: روزهایی را از سر می‌گذرانیم که رهبران جنبش مردم ایران را ماه‌هاست به بند کشیده‌‌اند و نگذاشته‌‌اند کوچکترین صدایی از آن‌ها به مردم برسد. روزهایی که مردم موظفند برای ادامه‌ی حیات مبارزه روی پای خود بایستند و به هیچ نیرو و فرماندهی متکی نباشند. روزگاری را می‌گذرانیم که در آن ارزشمندترین و شریف‌ترین‌ها به وحشیانه‌ترین صور موجود در روز روشن در خیابان و یا در بهداری‌ زندان مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرند و به قتل می‌رسند.
آنها اعلام کرده اند که ایرانیان چهارگوشه‌ی جهان از امروز با فرستادن پیام‌های صوتی و تصویری خود از گوشه و کنار دنیا صدای حمایت و همدلی خود را به این عزیزان دربند و خانواده‌های نگرانشان برسانند و حمایت همه‌جانبه‌ی خود را از این حرکت سیاسی اعلام کنند.
آنها درباره روش انجام این کار اعلام کردند که کافی‌ است یک فایل صوتی یا تصویری‌ سه دقیقه‌ای از حمایت خود با هر زبان و لهجه‌ای که دارید را به آدرس ایمیل everyiranianonevoice@gmail.com فرستاده شود.
این کمپین معتقد است : امروز هر ایرانی یک صداست. مبارزه را این بار با بلند کردن صدای خود در حمایت از دوازده زندانی سیاسی دربند زندگی خواهیم کرد.

۱۳۹۰ خرداد ۲۸, شنبه

تقدیم به برادر ساندیس خور سنجاب(راسو)

دوستان برادر سنجاب در وصف مقام عظمای حقارت چند روزه لینک میده با رجوع به صفحه این دوست ساندیس خور و منفی دادن به همه لینکاش برای چند روز ایشون رو خفه کنیم تا نشان بدیم که اینجا جای ساندیس خوری نیست
http://balatarin.com/users/sanjab
برادر شما راسویی بیش نیستی 



۱۳۹۰ خرداد ۲۱, شنبه

این تصاویر هیچ دقت از ذهنمان پاک نخواهد شد

 به امید آزادی و بازگشت روزهای خوش






















هر لینکی به جز 22 خرداد رو منفی می دم

دوستانی که امتیاز بالایی دارن لطفا از امتیازتون استفاده کنید + به لینک های جنبش و منفی به لینک هایی که الان وقتش نیست 
از همه فعالین تشکر می کنم این رونق سایتو نشون می ده که اینهمه فعال داره اما الان هدف سایت مثل همیشه یه چیزه 
اگر با من موافقین برید تو لینک های تازه و از مثبت و مخصوصا منفی دادن استفاده کنید 

۱۳۹۰ خرداد ۱۷, سه‌شنبه

مامان‌مون نذر کرده اگه فیسبوکُ ترک کنم، تو محله شله زرد پخش کنه! مملکته داریم؟

به چه کسی باید دعوت نامه بدهیم؟


شاید سوالی که برای من همیشه مطرح بوده پس از اینکه قابلیت اینرو داشتم 10 نفر رو به اعضای بالاترین اضافه کنم بیشترین دغدغه انتخاب افرادی بودن که مثل سبز ها فکر کنن این که اینرو از یه کامنت فردی که درخواست میده فهمیدن یه کم مشکله من موندم با اینهمه دعوت نامه از طرفی می ترسم دعوت کنم چون نمیشناسم از طرفی فکر می کنم با دعوت کار مفیدی در رونق دادن به سایت انجام می دهم اگر نظری دارین واقعا بگین چون گیج شدم

۱۳۹۰ خرداد ۱۰, سه‌شنبه

4 بعداز ظهر روبروی دانشگاه تهران جمع خواهیم شد

در اعتراض به این حرکت فاشیستی که از حکومت خونخوار خ.ر بر این خانواده داغ دیده وارد شده است
بیاید بیاید یاد مهندس و یادگارش را زنده نگه داریم

۱۳۹۰ خرداد ۲, دوشنبه

اسطوره ای که شاید با خاموش شدنش،بیداری ایجاد کند

در مسیر خانه از خیابان کارگر رد می شدم با صحنه ای روبرو شدم که برایم عجیب شد خبر نداشتم ایشون فوت شدند،اما 4 5 جا دیدم کیک و خرما فاتحه پخش می کردند ،تعجب کردم دوشنبه !! چه ربطی داشت ،بعدا فهمیدیم که چقدر یک آدم می تونه بزرگ باشه که مردم اینقدر دوستت داشته باشند.
نه فوتبالی ام و نه استقلالی ،فقط می دونم که
مرد نکونام نمیرد هرگز................  روحت شاد و یادت گرامی باد
امیدوارم خاموش شدن ایشان به زنده شدن جنبشی که ایشان هم با آن بود کمک کند

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۵, پنجشنبه

منو وتو شبکه ای که مردم را سر کار گذاشته

منووتو شبکه ای که با برنامه های جذاب و با دخترانی که معلوم نیست از کجا پیدا کردن و مجموعه ای مزخرفات مردم را سر کار گذاشته و با تقلید از سری برنامه های BBC  سعی در پر کردن جای سبکه های خبری را دارد
هیچ خانواده ای در تهران پیدا نمی کنید که این مزخرفات را در قالب بفرمایید شام ، اتاق خبری و.. را نبیند و راجع بهشان حرف نزند
اتاق خبری از همه چی بدتره چهار تا دختر پسر نشستن مملکت رو تحلیل می کنن یکی نیست بپرسه چند کلاس سواد داری !!!
چه کاره ای !! شغلت قبل این شبکه چی بود (این خیلی مهمه)
این لینک رو مخصوصا تو بالاترین گذاشتم چون می دونم بالاترین منبع خبر دار شدنشون از ایرانه
فارسی 1 شرف داره حداقل اون یه جورایی تهاجم فرهنگیه اینو ملت می دونن ، اما این انسانهای پست همزبان های خودمونن که می خان فرهنگ ما رو تغییر بدن 

خاک بر سرها نمی دونن با پول چیکار کنند چرا آبروی اسلام و ایران رو می برن؟